از نئور تا سوباتان ، سفر به ارتفاعات تالش

از نئور تا سوباتان ، سفر به ارتفاعات تالش

۱۳۹۷/۱۱/۱۳
تجربه‌ی سفر به سوباتان در اوایل اردیبهشت‌ماه، تجربه‌ای متفاوت و بی‌نظیر بود. طبیعت‌گردی و راهپیمایی‌های طولانی و اقامت در کمپ و خانه‌ی محلی وقت خوابیدن در کیسه‌خواب، رویایی بود که همیشه در سر داشتم. با من همراه باشید تا داستان سفر به منطقه سوباتان را برایتان تعریف کنم.

سوباتان بهشت رویایی ایران

به خاطر شرایط کاری همسر عزیز و امتحان‌های بچه‌ها ، امکان همراهی آن‌ها وجود نداشت. ولی وقتی قرار باشد سفر با همراهی دو تا از بهترین دوستان دبیرستانی‌ام انجام شود، دیگر زیاد بهانه‌ای برای دل‌تنگی دور بودن از خانواده باقی نمی‌ماند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم با یکی از آژانس ها که مجری حرفه ای تور طبیعت گردی و  تور داخلی میباشند به مقصد سوباتان را خریداری کنیم.
با خاطراتی که از دوران نوجوانی و دبیرستان در طول سفر برایمان یادآوری می‌شد، هنوز هیچ‌کداممان باورمان نمی‌شد که قدمت این خاطرات از بیست‌وپنج سال هم گذشته... با همراهی گروهی که کاملاً مشخص بود همه طبیعت گرد حرفه‌ای هستند و لیدرهای خوبمان که احساس مسئولیت فوق‌العاده‌ای می‌کردند، شبانه به مقصد دریاچه‌ی نئور راه افتادیم.

چگونه به منطقه سوباتان برویم؟

مسیرمان از تهران به سمت اتوبان کرج، قزوین، زنجان و نهایتاً نئور مرز بین استان گیلان و اردبیل بود. برروی نقشه کلیک کنید

چگونه به منطقه سوباتان برویم. برروی نقشه

دریاچه نئور کجاست؟

نئور واژه‌ای اَوستایی به معنی دریاچه است که همین واژه نشان می‌دهد که قدمت نئور به تاریخ باستان و پیش از اسلام برمی‌گردد. نئور در زبان ترکی آذربایجانی هم به دریاچه‌ای که رودخانه‌ای به آن نمی‌ریزد گفته می‌شود.

دریاچه نئور کجاست؟

دریاچه نئور
دریاچه‌ی نئور، مرتفع‌ترین دریاچه‌ی یخچالی بازمانده از دوران باستان است و آبِ شیرینِ آن، از چشمه‌های اطراف و ذوب برف کوه‌های نزدیک آن تأمین می‌شود. مساحت دریاچه حدود 210 هکتار است که شامل دو دریاچه‌ی کوچک و بزرگ است که در فصل بهار به هم می‌پیوندند و عمق متوسط آن پنج‌متر است.
دریاچه‌ی نئور حدود 2500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و زیستگاه برخی از گونه‌های پرندگان مهاجر و همین‌طور یکی از خوشمزه‌ترین ماهیان جهان به نام قزل‌آلای رنگین‌کمانی است.
به دلیل یخ بستن دریاچه در زمستان و ضخامت 80 سانتیمتری پوشش یخ دریاچه، چون اکسیژن محلول در آب از بین می‌رود و ماهی‌ها نمی‌توانند زنده بمانند، ماهی‌ها قبل از رسیدن فصل سرما صید می‌شوند و با رسیدن بهار، دوباره ماهی‌های کوچک پرورشی در نئور رها می‌شوند. البته هزاران افسوس که چند سال پیش افراد ناشناسی بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی، اقدام به پخش نوعی ماهی کپور در دریاچه کرده‌اند که باعث از بین رفتن ماهی‌های قزل‌آلای رنگین‌کمانی شده است...
گیاهان دارویی بسیاری ازجمله بابونه، بومادران، نعناع،کنگر، خاکشیر... در اطراف دریاچه وجود دارد. همینطورگونه های زیبایی از گل‌ها مانند آلاله‌های زرد، شقایق و نوع کمیابی از زنبق به رنگ سیاه، زیبایی دریاچه را صدچندان می‌کند. نئور بخشی از منطقه‌ی حفاظت‌شده‌ی لیسار است که بزرگ‌ترین دریاچه‌ی آب شیرین منطقه را دارد.

دریاچه

صبحانه‌ی فوق‌العاده‌ای را که شامل پنیر و کره‌ی محلی، عسل عالی، نیمرو، عدسی و فطیر بسیار خوشمزه‌ای بود در کنار دریاچه صرف کردیم و بعد از سپردن کوله‌هایمان به نیسان که آن‌ها را از مسیر دیگری به اقامتگاهمان می‌برد، با کوله‌های سبک یک‌روزه‌مان راهی دامنه‌های کوه‌های تالش شدیم.
مسیر پیاده‌روی نئور به ییلاق سوباتان بدون راهنما امکان‌پذیر نیست و هرگز فکر سفر به چنین جایی را به‌تنهایی نداشته باشید. بهترین زمان ممکن برای طبیعت‌گردی در این ناحیه، اردیبهشت و خرداد است و با توجه به انتخاب مسیر، حدود 22 کیلومتر مسافت پیموده می‌شود.

 کنار دریاچه

طبیعت‌گردی

 کوهستان

خیلی شانس آوردیم که در بهترین هوای ممکن به این سفر آمده بودیم ، البته از قبل ،سایت‌های هواشناسی را دنبال می‌کردیم ولی به قول لیدرمان، در کوهستان هیچ‌چیز قابل پیش‌بینی نیست.
در صورت بارش باران، عبور از قسمت‌هایی از کوهستان بسیار مشکل می‌شد.
مسیری که به سمت سوباتان پیمودیم و برایمان حدود نه ساعت به طول انجامید، مسیر کوه‌پیمایی استقامتی است و در کل، مسیر سختی نیست مخصوصاً اینکه با دیدن مناظر بینهایت زیبایی که در طول مسیر وجود دارد، هرلحظه، سرشار از انرژی‌خواهید شد ولی به‌هرحال در بعضی جاها، احتیاط لازم است و با اندکی بی‌دقتی ممکن است پایتان سر بخورد و یا حتی هنگام عبور از روی سنگ‌های وسط رودخانه، در آب بیافتید.
در این مسیر ، هرلحظه می‌توانید شاهد منظره‌ای تازه در پیش چشمانتان باشید که از شدت زیبایی، نفس کشیدن را هم فراموش می‌کنید... رقص ابرها در آسمان، گل‌های رنگارنگ خودرو، صخره‌ها ، چشمه‌ها...
فقط دلتان می‌خواهد در سکوت به تماشا بنشینید و مبهوت توانایی آفریننده‌ی این‌همه زیبایی شوید.

طبیعت زیبا که مثل تابلوی نقاشی است

توصیفِ شکوهِ این طبیعت زیبا که مثل تابلوی نقاشی است واقعاً از توانم خارج است و به گذاشتن عکس‌ها بسنده می‌کنم.

منظره‌ای تازه

صخره‌ها

سوباتان در راه است

ییلاق سوباتان از شرق به جنگل‌های انبوه تالش و از غرب به ییلاقات اردبیل می‌رسد و در ارتفاع 1800 تا 2400 متر از سطح دریا و بافاصله‌ی حدود بیست کیلومتر از دریاچه‌ی نئور قرار دارد. قدم گذاشتن بر روی قسمت‌هایی از کوه که با برف پوشیده شده بودند ، درحالی‌که در کنارشان گل‌های رنگارنگ روییده بود، بینهایت هیجان‌انگیز بود.

جنگل‌های انبوه تالش

در گویش تالشی ، سووتون یعنی محل رویش گلپر، و در گویش ترکان شاهسَوَن، سوباتان به معنی محل فرورفتن آب است.
در مرکز سوباتان گودال‌هایی وجود دارد که سیلاب‌های اطراف را در خود فرومی‌برده است و شاید دلیل این نام‌گذاری ،همین بوده است.
در مسیر رسیدن به ییلاق سوباتان، اسکلت‌های چوبی خانه‌هایی که به پوری معروف‌اند و بیضی‌شکل هستند و سادگی بی‌نظیری که تناسب بسیار با محیط اطراف دارد، دیدنی بودند.
آبشار زیبای وَرزان هم با ارتفاع بیش از صد متر ، در دل صخره‌ها از دور خودنمایی می‌کرد. منطقه‌ی ییلاقی سوباتان، برق و گاز و تلفن ندارد و دامداران و عشایر این منطقه، با حفظ فرهنگ بومی و سنت‌هایشان، در چادرها ( پوری) و خانه‌های کاه‌گلی زندگی می‌کنند. این منطقه جمعیت اندکی دارد که همه به دام‌پروری مشغول‌اند و تنها در فصل گرم به این منطقه می‌آیند.

منطقه‌ی ییلاقی سوباتان

سوباتان

هرچقدر می‌گذشت ، باوجود خستگی راهپیمایی طولانی، هرگز چشمانمان به دیدن این‌همه شگفتی عادت نکرد و تا آخر مسیر، مثل دیدن رویایی زیبا بود.

قدم زدن در میان ابرها

قدم زدن در میان ابرها، خود به‌تنهایی می‌تواند دلیل کافی برای آمدن به این سفر باشد. بعد از ساعت‌ها پیاده‌روی به محلی رسیدیم که قسمت آخر جاده‌ی خاکی را باید با نیسان طی می‌کردیم البته این مسیر به‌تازگی درست‌شده بود و قبلاً باید این مسیر راهم پیاده طی می‌کردند. هوا رو به تاریکی می‌رفت که به خانه‌ی محلی در سوباتان رسیدیم که اقامتگاهمان بود و کلا دو اتاق داشت و دیدی بسیار زیبا بر روستای سوباتان داشت.

روستای سوباتان
روستای سوباتان دکل برق ندارد و برق روستا از طریق موتورهای برق تأمین می‌شود. موتوربرق را هم حداکثر دو سه ساعت در شب روشن می‌کردند و بعدازآن ، تنها روشنایی که به چشم می‌خورد، سوسوی فانوسی بود که در گوشه‌ی اتاق تا صبح می‌سوخت و البته گاهی هم شعله‌ی آتشی که بچه‌ها در بیرون کلبه روشن می‌کردند.
میزبانمان برای شام ،جوجه‌کباب خوشمزه‌ای را تدارک دیده بود و بعدازآن، از ترس عنکبوت‌ها و حشرات احتمالی، زیپ کیسه‌خواب را تا بالا کشیدم و سعی کردم در هیاهوی صدای نفس‌ها، کمی استراحت کنم. 
صبح که شد ، باوجودی که به نظرم ساعت‌های کمی را خوابیده بودم ، برخلاف انتظار که فکر می‌کردم با راهپیمایی طولانی روز قبل، حتماً کل بدنم کوفته خواهد بود، بسیار سرحال و پرانرژی بیدار شدم. سگ نگهبان خانه‌ی همسایه تمام شب واق‌واق می‌کرد ولی صبح وقتی دختر چوپان، مرغ و خروس‌ها و گله‌ی گوسفندان و گوساله‌ها را به بیرون آغل راهنمایی می‌کرد، دیگر سروصدای چندانی نمی‌کرد!
 صبح دل‌انگیزی آغازشده بود و دلم نمی‌آمد حتی یک‌لحظه ، دیدن مناظر را بعد از روشن شدن هوا از دست بدهم.
بعد از صرف صبحانه‌ای دل‌چسب، قرار بود به سمت جنوب سوباتان برویم ولی به خاطر وجود ابرهای بسیار زیبا در سمت شمال سوباتان، لیدرهای خوبمان برنامه را عوض کردند و به سمت ساری داش و دره‌ی عمیق آن محل به راه افتادیم. ساری داش که در ترکی به معنی سنگ زرد است، به خاطر صخره‌های بزرگ زردرنگ در سینه‌ی کوهی بزرگ در سوباتان ، این‌طور نامیده شده و چشم‌انداز بی‌نظیری دارد.

ساری داش که در ترکی به معنی سنگ زرد است

درراه برگشت از ساری داش به سمت خانه‌ی محلی، از موزه‌ی مردم‌شناسی عشایری سوباتان هم دیدن کردیم. این موزه که چند سال است به همت آقای جلیلی در ارتفاعات 1900 متری تالش راه‌اندازی شده، سندی بر تمدن کهن تالش است.
در تالش ،قومی با زبان خاصی وجود دارد که قدمت آن‌ها به هزاران سال می‌رسد و پیشینه‌شان به کادوسیان برمی‌گردد.
مدیر این موزه درحالی‌که شنل مخصوصی بر تن داشت، برایمان توضیح داد که برای اینکه همین مقدار فرهنگ باقیمانده‌ی عشایر این منطقه را حفظ کند، به فکر ایجاد این موزه افتاده و نزدیک به دویست قلم ، ابزار و لوازم زندگی دامداری و عشایری و هر آنچه در صدوپنجاه سال گذشته ، در این منطقه به‌کاررفته و امروز منسوخ‌شده را گردآوری کرده و به نمایش گذاشته است.

عشایری سوباتان

به اقامتگاهمان برگشتیم. ناهار خوشمزه‌ی امروزمان ، مرغ لَوَنگی بود که غذای محلی منطقه‌ی تالش هست.فکر می‌کنم مواد اصلی که به مرغ اضافه‌شده بود، گردو و رب آلوچه و ازگیل بود.

مرغ لَوَنگی

بعد از ناهار و استراحتی دل‌چسب در زیر آفتاب سوباتان، پیاده به سمت جنوب سوباتان به راه افتادیم.

جنوب سوباتان

سمت جنوب سوباتان

جاده‌هایی که انتهای آن‌ها در مه فرومی‌رفت را پیمودیم تا به آبشار کوچکی رسیدیم ، با بالا رفتن از شیب نسبتاً تند کنار آبشار، منظره‌ای فوق‌العاده دیده می‌شد که در ذهنم حک‌شده است.
درراه برگشت، گورستان کوچکی را دیدیم که بیشتر سنگ‌هایشان بی‌نام‌ونشان بودند و احتمالاً با نشانه‌هایی که خود اهالی بر آن‌ها گذاشته‌اند، قابل‌شناسایی بودند ولی در آن میان، سنگی که نام « تمام گل» بر روی آن حک‌شده بود، توجهمان را جلب کرد.
در میان این‌همه زیبایی، دور از ذهن نیست که نام‌هایی هم که انتخاب می‌کنند، برگرفته از این طبیعت زیبا باشد. «تمام گل»، در جای قشنگی به زیبایی اسمش آرمیده بود...

جاده‌هایی که انتهای آن‌ها در مه فرومی‌رفت

به سمت روستا که برمی‌گشتیم ، لحظاتی ناگهان صدای دینگ‌دینگ آمدن پیغام‌های موبایل‌هایمان، همه‌مان را ذوق‌زده می‌کرد و در نقاطی، موبایل‌هایمان آنتن می‌داد. بعضی‌ها موفق شدند در همان لحظات بعد از دو روز بی‌خبری، تماسی با خانواده‌هایشان داشته باشند.

سمت روستا

به روستا که رسیدیم ، برای استراحت به کافه‌ای رفتیم که علاوه بر چای ، با سیخی از کباب که از گوشت تازه‌ی گوسفند درست‌شده بود و البته به خاطر زیادی تازه بودن گوشت ، کمی سفت بود، همین‌طور جگر تازه‌ی گوسفند ، پذیرایی شدیم. طعم نان گرمی که داخل آن چیزی مانند حلوا گذاشته بودند نیز فوق‌العاده بود.
شب آخری بود که در سوباتان بودیم و با وجود کباب‌هایی که خورده بودیم، نمی‌شد از شام آخر که میزبان تهیه کره بود و قیمه‌بادمجان خوشمزه‌ای بود چشم‌پوشی کرد.
شب سوم سفر بود و به شرایط خوابیدن در کیسه‌خواب بیشتر عادت کرده بودم و فکر می‌کنم کمی بیشتر از شب قبل خوابیدم.
صبح زود با روشن شدن هوا، مشغول بستن کوله‌هایمان شدیم و بعد از صرف صبحانه، و خداحافظی با سوباتان، و سپردن تمام زیبایی‌ها به خاطرمان ، حدود دو ساعت سوار بر نیسان، مسیر زیبا و البته پرهیجانی را پیمودیم تا به‌جایی که قرار بود اتوبوسمان دنبالمان بیاید ، رسیدیم. الآن که فکرش را می‌کنم به نظرم سوارشدن بر نیسان در آن جاده‌های پرپیچ‌وخم و باریک، ریسک بزرگی بود که به خیر گذشت.
  در کنار رودخانه‌ای قرارمان با اتوبوس بود که به دنبالمان آمد و به سمت تهران به راه افتادیم...


 سفر به سوباتان ، از بی نظیر ترین سفرهایی است که در تمام طول عمرتان میتوانید تجربه کنید و میتوانم بهتون قول بدهم که حتی بعد از مدتها همچنان سرمست این سفر باشید و برای دوباره تجربه کردن آن، مشتاقانه لحظه شماری کنید.
سفر به سوباتان، یک بار دیگر این باور را در وجودم ریشه دارتر کرد که دیدن طبیعت زیبا و اینکه خودت را جزیی از این آفرینش بی همتا حس کنی، ارزشمندترین احساس در این دنیاست.
با آرزوی سفرهای شاد بسیار برایتان.
۷۰۵۰ ۱۳۹۷/۱۱/۱۳ نویسنده : ن جواهری
نظرات کاربران
دیدگاه
  • میترا ۱۴۰۱/۰۳/۱۳

    من هم سه سال پیش به سوباتان رفتم البته با تور شهرمان اهواز ، دقیقاً همین حسی که من داشتم توصیف شده الان دارم خاطره ام رو از سوباتان با داستان دختری که حس ششم و هفتم دارد روی کاغذ می‌آورم .قسمتی از داستان این است که دختری بنام آیسا وجود دارد که به او الهام میشود که دوستش سیمین از ناحیه پیشانی دچار ضربه شدیدی میشود و این داستان رو در راه سفر به سوباتان برایش پیش میآید.... وقتی کاملش کردم اگه اجازه بفرمایید توی همین سایت به اشتراکش میگذارم. مرسی از مطالب ارزشمندتون

    ۰
    ۰
    • سردبیر فاینداتور  ۱۴۰۱/۰۳/۱۶

      سلام دوست فاینداتور. خیلی هم عالی لطفا در زمان تکمیل همین جا با ما در ارتباط باشید.

  • سردبیر فاینداتور ۱۳۹۸/۰۳/۰۸

    سلام دوست عزیز فاینداتوری متاسفانه این سفر برای افراد زیر 15 سال مناسب نیست از این که به ما سر زدید متشکریم

    ۰
    ۰
  • سمیرا شرافت نیا ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

    ببخشید من یک دختر یازده ساله و یک پسر هفت ساله دارم .با بچه هم می تونم برم.ممنون می شم زودتر جوابمو بدین .

    ۰
    ۰
  • سمیرا ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

    این قدر عالی و قشنگ توصیف کرده بودین که حد نداره.ان شالله ما هم بتونیم بریم

    ۰
    ۱
  • ژاله ۱۳۹۷/۰۳/۱۵

    بسیار عالی بود.ممنون از اطلاعات خوبتون

    ۰
    ۱
  • منیژه قشقایی ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

    فوق العاده بود و بی نظیر توصیف شده بود.

    خانم جواهری محترم، بهتون افتخار می کنم.

    ۰
    ۱
  • پندار ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

    مطلب فوق العاده ای بود و خیلی هم کامل . سپاس از سایت خوب فاینداتور

    ۰
    ۱
  • مرضیه ۱۳۹۷/۰۲/۲۸

    خیلی زیبا سفر توصیف شد به شکلی که حس حضور در منطقه تداعی میشود.   29 اردیبهشت 97

    ۰
    ۱
  • حسین ۱۳۹۷/۰۲/۲۷

    فوق العاده منطقه را توضیح داده اید.

    ۰
    ۱
  • ایمان محمودی ۱۳۹۷/۰۲/۲۶

    عالی بود 

    ۰
    ۱
Loading