سفرنامه 4 روزه من به استانبول در سال 2020

سفرنامه 4 روزه من به استانبول در سال 2020

۱۴۰۰/۱۰/۰۲

من عکاس هستم و طی 5 سالی که به صورت حرفه ای عکاسی می کنم همیشه دوست داشتم که در زمینه های مختلف عکاسی موفق شوم. سال 89 تصمیم گرفتم که یک سال به یادماندنی برای خودم بسازم چون اگر واقعیتش را بخواهید 97 سال خیلی بدی برای من بود و دو نفر که خیلی برایم عزیز بودند را از دست دادم. سفرهای من اینطور شروع شد که همه پس اندازهای چندین و چندساله ام را برداشتم و تصمیم گرفتم که اول به کشورهای مسلمان نشین سفر کنم و با عکس هایم بازتاب بهتری از زندگی مردم این کشورها در سطح جهانی بسازم. دی ماه 1398 بود که براساس برنامه های سفرم باید به استانبول می رفتم. می دانم که ترکیه به عنوان کشوری مسلمان شناخته نمی شود اما این را هم می دانم که بسیاری از اهالی آن مسلمان هستند و اینکه بتوانم نوع زندگی مسلمانان و غیر مسلمانان را در کنار هم در عکس هایم داشته باشم، مهمترین دلیل من برای سفر به استانبول بود.

در ادامه از سفر 4 روزه ام به استانبول می گویم، سفری که بعد از ماه ها سرزدن به کشورها و شهرهای مختلف مسلمان نشین تجربه کردم و از آنجایی که حالا به خاطر شیوع کرونا ویروس نمی توانیم به سفر برویم و من از آخرین افرادی بودم که به استانبول سفر کردم، فکر کردم که شاید برای شما هم جالب باشد.  

آغاز سفر 4 روزه من به استانبول ترکیه

من متاهل هستم اما سفر به استانبول را تنهایی آغاز کردم و در 27 سالگی توانستم با برنامه ریزی، کمی رنگ رو روی بهتری به سالی که گذشت بدهم. من هم مثل خیلی از شما کارمند هستم اما همیشه دوست داشتم که به شهر و کشورهای دیگر بروم تا با فرهنگ مردم سایر کشورها آشنا شوم، فکر می کنم که صحبت با مردمی که در موقعیت جغرافیایی دیگری زندگی می کنند و فرهنگی جز فرهنگ من داشته اند، باعث می شود که ذهنم و نوع فکر کردنم بازتر شود. قبل از سفر دی ماهم به استانبول می دانستم که ترکیه مثل بقیه کشورهای مسلمان نشینی که دیده ام نیست، از نظر من ترکیه یک کشور محافظه کار است، هم آزادی های کشورهای غربی در آن دیده می شود و هم اعتقادات مسلمانان و به نظرم بیشتر شبیه کشورهای اروپایی بود تا خاورمیانه.
خوشبختانه سفر 4 روزه خوبی به استانبول داشتم و در مسیرهای معروف بخش اروپایی این شهر پیاده روی کردم و یکی از دوستان قدیمی خودم که چند سال پیش در سفرم به نیوزلند با او آشنا شده بودم را دیدم و می توانم بگویم که استانبول خودِ واقعی اش را در همین چند روز به من نشان داد. در سفرم فقط در عرض چند دقیقه از سمت اروپایی به سمت آسیایی شهر استانبول رفتم و برایم خیلی جالب بود. بعدا سفرنامه هایم از نیوزلند و مالزی و امارات را هم می نویسم. آغاز سفر 4 روزه من به استانبول ترکیه

بهترین هتل استانبول برای من کجا بود؟

من اول هتل بادا بینگ Bada Bing Hostel را برای اقامت انتخاب کردم چون اسم آن هاستل بود و توقع داشتم جای زشت و کوچکی باشد اما در عکس هایش دیدم که خیلی تمیز و خوب است و در بی اوغلو هم قرار دارد که دسترسی آن به سایر نقاط شهر آسان است؛ اما متاسفانه شب اول از انتخابم پشیمان شدم چون هتل خیلی خیلی شلوغ بود و در آن میهمانی می گرفتند و سر و صدا اجازه نداد که من اصلا شب اول بخوابم. یکی دیگر از نکاتی که روز اول خیلی من را اذیت کرد آژانس مسافرتی بود که تور استانبول را از آنها خریده بودم، هرموقع که از نماینده آژانس می پرسیدم که کدامیک از دیدنی های استانبول را ببینم یا هر سوال دیگری که داشتم، آنها فقط سعی می کردند که به من تورهای خودشان را بفروشند و هیچ کمکی به من نکردند.
من روز دوم هتل یا همان هاستل بادا بینگ را ترک کردم و به یک هاستل دیگر نزدیکی برج گالاتا رفتم که اسمش د ورلد هاستل the World Hostel یا همان هاستل جهانی بود و آن را به شما هم پیشنهاد می کنم؛ اما چرا؟ قیمت خوبی داشت و الان که اردبیهشت ماه سال 99 است قیمت آن را در بوکینگ چک کردم که به شما بگویم که 1 میلیون و 178 هزار تومان زده است (بابت هر شب اقامت) که من کمتر از این پول داده بودم و بهتر است که هرموقع می خواستید به استانبول بروید همان موقع قیمتش را چک کنید. هر اتاق صندوق امانات با قفل دیجیتال داشت و صبحانه آن هم رایگان و خوب بود و البته یک کافه هم در نزدیکی هتل هست که اگر صبحانه هتل را دوست نداشتید، فکر بدی نیست که در آن صبحانه بخورید، من زیاد به کافه می روم و این کافه را هم دیدم و از مردمی که در خیابان گالاتا قدم می زدند، زیاد عکس گرفتم.
بهترین سوئیت هتل بادا بینگ استانبول بهترین سئویت هتل بادا بینگ استانبول هتل د ورلد استانبول هتل د ورلد استانبول

روز اول سفرنامه 4 روزه استانبول: گردش در محله های استانبول از سمت اروپا

یکی از نکاتی که من از پروازم به سمت استانبول یاد گرفتم این بود که اگر پرواز شما ساعت 3 صبح باشد، اصلا نمی توانید بخوابید. من مجبور شدم که ساعت 1 وسایلم را جمع کنم و به سمت فرودگاه بروم. پروازم تاخیر نداشت و ساعت 4 و نیم به ما صبحانه دادند! من ساعت 7 صبح به یونان رسیدم و ساعت 8 صبح دوباره سوار هواپیما شدم و ساعت 10 صبح به فرودگاه استانبول رسیدم. حالا فرض کنید که من روز اول چه حالی داشتم، فکر می کردم یک زامبی هستم و از خستگی نای درست راه رفتم هم نداشتم.
بله من از ایران به استانبول نرفتم چون اگر در سفرهایم هربار می خواستم به ایران بیایم و دوباره به کشور دیگری بروم خرج سفرم خیلی زیاد می شد برای همین از مقصد قبلی یعنی بانکوک روانه استانبول شدم که ماجرای این که چطور از مالزی سر از تایلند در آوردم را هم در سفرنامه مالزی حتما تعریف می کنم.
من مستقیم به سمت هاستل رفتم و تا بعد از ظهر خوابیدم اما بعد خواب عذاب وجدان گرفتم که زیاد خوابیدم و ترجیح دادم آن روز زیبای آفتابی را از دست ندهم به همین دلیل به تنگه بسفر رفتم و در امتداد تنگه شروع به قدم زدن کردم.
همینجا بود که از برخورد مردم یاد گرفتم که خوش گلدین Hoşgeldin به ترکی استانبولی یعنی خوش باشی یا خوش آمدی. ترکیب معماری قدیمی شهر و مساجدش که همه جا هستند، همان ویژگی خاصی است که استانبول ترکیه را از سایر شهرهای غرب آسیا متمایز می کند. به نظر من هیچ چیز مثل نشستن در گوشه ای از یک مسجد در استانبول و گوش دادن به هیاهوی اطراف نیست. اگر در زمان هایی که جشنواره های خاص یا مثلا انتخابات است به استانبول بروید این شهر از همیشه رنگی تر و جذاب تر است؛ یکی از دوستان من در سال 2015 که انتخابات بود به استانبول سفر کرد و عکس هایش از من جالب تر شد.
روز اول در کنار بسفر قدم زدم و در محله گالاتا گشت زدم و یک بلال هم از دست فروشان خیابانی خریدم و در کنار یک مسجد محلی زیر نور خورشید نشستم و از خوردن بلالم لذت بردم. بعد از تمام شدن بلالم به سمت گرند بازار استانبول یا همان بازار اصلی رفتم چون تعریف بازار ادویه استانبول و ادویه هایش را زیاد شنیده بودم. همین جا بگویم که من در سفرهایم زیاد گم می شوم و تا به گرند بازار برسم هم یکبار گم شدم اما من گم شدن را دوست دارم و اغلب برای رفتن از جایی به جای دیگر برنامه ریزی نمی کنم چون گم شدن در شهری ناآشنا برای من جذاب است. استانبول آب و هوای خوبی دارد حتی در زمستان و من به راحتی همه جا پیاده روی می کردم.
کم کم هوا تاریک می شد و من تصمیم گرفتم که غروب آفتاب را بالای برج گالاتا تماشا کنم ولی برای ورود به برج 30 دقیقه در صف معطل شدم که خیلی کلافه کننده بود. بعد از این که به بالای برج رفتم، خوشحال بودم که صبر کردم چون منظره استانبول از آن بالا عالی بود و ویویی 360 درجه به من داد که به عنوان یک عکاس هرقدر در توانم بود عکس گرفتم. ناگفته نماند که بالای برج گالاتا هم خیلی شلوغ بود. وقتی خورشید غروب می کرد، آسمان به رنگ آبی و بنفش در آمد و آنجا بود که فهمیدم استانبول به آسمان آبی هم معروف است.
قبل از این که به هاستل برگردم با 3 نفر از بومی ها ارتباط برقرار کردم تا واقعیت استانبول را بهتر متوجه شوم و محتاج تورلیدرها نمانم و به خاطر طولانی شدن جزئیات حرف هایمان را نمی نویسم؛ اما بدانید که برخورد خوبی با من داشتند با این که انگلیسی آن ها قوی نبود و فارسی هم نمی دانستند.

تنگه بسفر

تنگه بسفر

گرند بازار استانبول

گرند بازار استانبول

روز دوم سفرنامه 4 روزه استانبول: بازدید از مسجد ایاصوفیه و بیشتر!

یکی از رویاهای من از سفر به استانبول، دیدن مسجد ایاصوفیه و عکاسی از آن بود. خیلی ها می گویند که ورودی 72 لیر برای ایاصوفیه زیاد است و بله برای ما ایرانی ها گران به حساب می آید اما به نظر من مسجدی غیرقابل باور بود به قدری که بعضی وقت ها بالا را نگاه می کردم و به خودم می گفتم واااای چطور همچین جایی را ساخته اند. اگر نمی دانید باید بگویم که ایاصوفیه برای 900 سال کلیسا بود و بعد مسجد شد.
خیلی وقت ها درباره دیدن ایاصوفیه با خودم خیال پردازی می کردم و حالا که آنجا بودم حس می کردم خیلی همه چیز غیر واقعی و بزرگتر از آن چیزی است که در فکرم بود. بالاخره ایاصوفیه مسجد است یا کلیسا؟ راستش را بخواهید که خودشان هم درست نمی دانند و اهمیتی هم ندارد اینجا مکانی برای عبادت بود و الان هم یک موزه است، همین و بس.
طبقه اول و دوم ایاصوفیه هردو نمایشگاهی برای نشان دادن هنرهای اسلامی بودند و من از ویوی بالکن ایاصوفیه هم عکس گرفتم. متاسفانه وقتی من آنجا بودم نیمی از مسجد در حال بازسازی بود و عکس هایم خیلی خوب نشد. به نظر من درست است که ایاصوفیه الان به عنوان یک مسجد شناخته می شود اما همه اینها بازی سیاسی است چون در همه بخش های آن نقاشی هایی از مسیح و اعتقادات پیروان او دیده می شد.
من حدود 1 ساعت و نیم در ایاصوفیه بودم و اصلا متوجه گذر زمان نشدم، مثل این بود که در خواب و رویا هستم. بعد از ایاصوفیه تصمیم گرفتم که از آب انبار باسیلیکا سیسترن هم دیدن کنم که در همانجا قرار داشت. آب انباری هزار ساله و بسیار وسیع در زیر زمین. به نظر من باسیلیکا سیسترن برای وقت هایی که هوا خوب نیست خیلی عالی است چون در آن همیشه هوا ایده آل است. در آب انبار باسیلیکا دو سر مجسمه‌ی برعکس را زیر دو ستون می بینید که کسی نمی داند از کجا آمده اند و چرا چنین شکلی دارند که به نظر من عجیب و غریب بود آن هم عجیب و غریب بد.
ایستگاه بعدی من مسجد آبی استانبول بود که از ایاصوفیه با چند دقیقه پیاده روی به آن می رسید. وقتی به مسجد رسیدم موقع نماز ظهر بود و چون وضو نداشتم وارد نشدم و اصلا من را راهم هم نمی دادند که وارد شوم و همینحا بود که گیر باران افتادم و تمام مدتی که منتظر بودم باران بارید. ورود به مسجد آبی بر عکس ایاصوفیه که گران بود، رایگان بود اما از نظر من می ارزید اما شما اگر نمی خواهید زیاد پول خرج کنید همان مسجد آبی را ببینید، کافی است.
من روز قبل درست نتوانستم در بازار بزرگ استانبول بگردم و عکس بگیرم به همین خاطر دوباره به سمت بازار بزرگ رفتم و بله دوباره هم گم شدم! از آنجایی که کل شبانه روز باران بارید نتوانستم شب در شهر استانبول بگردم و ببینم که مردم استانبول نایت لایف یا همان تفریحات شبانه دارند یا نه.
داخل مسجد ایاصوفیه داخل مسجد ایاصوفیه مسجد آبی استانبول مسجد آبی استانبول

روز سوم سفرنامه 4 روزه استانبول: کشف میدان تکسیم ترکیه

روز سوم تصمیم گرفتم با اتوبوس و مترو به سمت میدان تقسیم استانبول که به آن میدان تکسیم هم می گویند، بروم. خیلی دوست داشتم که از عکس های اینترنتی دور شوم و با پاهای خودم خیابان استقلال استانبول را کشف کنم. من فکر می کردم چون زمستان است خیابان استقلال و میدان تکسیم خلوت باشند اما از این خبرها نبود و هر جایی را که نگاه می کردم 100 نفر آدم می دیدم. اینجا مکانی عالی برای تماشای آدم ها و زندگی روزمره ساکنان این منطقه بود. با دوستم در میدان تکسیم قرار گذاشته بودم و از دیدن او خیلی خوشحال شدم در هر حال دیدن یک چهره آشنا بعد از چند روز حال خوبی داشت. من زیاد اهل خرید کردن نیستم با این حال با دوستم همه روز سوم را به خرید در خیابان استقلال و همین منطقه گذراندم.
خیابان استقلال خیابان استقلال ابتدای خیابان استقلال ابتدای خیابان استقلال

روز چهارم سفر 4 روزه استانبول: گردش در بخش آسیایی استانبول

دوست داشتم که در بخش آسیایی استانبول هم بگردم برای همین بعد از قدم زدن در استقلال در کنار تنگه بسفر سوار فری (قایق مسافربری) شدیم و بعد از 20 دقیقه به سمت آسیایی رسیدم. اگر توجه کرده باشید بیشتر گردشگرها از سمت اروپایی استانبول دیدن می کنند و این هم دلیل دارد؛ دلیل آن هم این است که در سمت آسیایی دیدنی مشهور خاصی وجود ندارد، چیزی که با ایاصوفیه و مسجد آبی و... برابری یا حتی رقابت کند. من متوجه شدم که همه چیز در سمت آسیایی ارزان تر هم هست. ما به یک شیرینی فروشی رفتیم و حسابی دلی از عزای شیرینی های ترکی در آوردیم که اگر با غذاها و فرهنگ غذایی ترکیه آشنایی ندارید، توصیه می کنم از بهترین غذاهای ترکیه دیدن کنید.
دوستم اصرار کرد که یکی از غذاهای ترکی به اسم کوکورتسی Kokoretsi را امتحان کنیم که زیاد تعریفش را شنیده بود. این غذا از گوشت بز تهیه می شود من اول دوست نداشتم اما وقتی امتحان کردم به نظرم خیلی خوشمزه بود و مزه ای شبیه به استیک داشت.
بعد از آن همه خوردن خیلی پر شده بودیم به همین خاطر در نزدیکی برج دختر نشستیم و حسابی باهم درباره هرچه در 6 ماه گذشته اتفاق افتاده بود حرف زدیم. بعد از چند ساعت حرف زدن از هم جدا شدیم. من بعد از استانبول به سمت افسوس و پاموکاله می رفتم و دوستم به تایلند برمی گشت. در سفرنامه های بعدی حتما از بعد از دیدن استانبول هم خواهم گفت اما اینجا لازم می بینم که چند نکته را برای تان بگویم؛ فکر می کنم که اگر این موارد را قبل از سفر به استانبول می دانستم بهتر بود اما من همیشه اهل چالش هستم و از کشف موارد جدید نمی ترسم ولی شاید شما مثل من نباشید.
کوکورتسی کوکورتسی برج دختر استانبول برج دختر استانبول

نقشه استانبول و نقشه متروی استانبول

به نظر من قبل از سفر به این شهر نگاهی به نقشه استانبول بیندازید و اسم محله ها و مناطق اصلی مثل فاتح استانبول و منطقه شیشلی و میدان تکسیم و... را بدانید. اگر نقشه خوان خوبی نیستید، شما را به دیدن معروف ترین محله های استانبول دعوت می کنم. مهم نیست که موقعیت همه محله ها را حفظ کنید اما به نظر من جای ایستگاه متروی تکسیم یا تقسیم را بدانید و مطمئن باشید که در سفر حتما به کار شما می اید.
ترکیه کشوری است که در بین دو قاره آسیا و اروپا قرار دارد پس حتما ارزش یک بار سفر را دارد، مساحت استانبول 5,343 کیلومتر مربع است و قاعدتا با یکبار سفر 4 روزه نمی توانید همه بخش های آن را ببینید. توصیه می کنم که شما هم مثل من ریسک کنید از پس اندازهای تان لذت ببرید چون زندگی کوتاه است. در طول سفرنامه لینک مطالبی که به نظرم برای شما مفید هست را گذاشته ام اما فکر می کنم که این موارد هم برای شما مفید خواهد بود:
تفریحات رایگان در استانبول
مراکز خرید استانبول
راهنمای استفاده از وسایل نقلیه در استانبول
هزینه سفر به استانبول

نقشه متروی استانبول
نقشه متروی استانبول
نقشه استانبول نقشه استانبول
سخن فاینداتور
مروری کردیم بر سفرنامه استانبول، شما عزیزان هم در صورت تمایل به درج سفرنامه های خود در فاینداتور می توانید در بخش نظرات این موضوع را بیان کرده و توسط کارشناسان ما راهنمایی شوید، فراموش نکنید که حتما ایمیل خود را وارد کنید. به زودی منتظر امکان درج سفرنامه ها توسط خود شما در فاینداتور باشید.
لطفا ما را با نظرات و انتقادات خود راهنمایی کنید.
۶۶۷۰ ۱۴۰۰/۱۰/۰۲ نویسنده : تحریریه فاینداتور
نظرات کاربران
دیدگاه
  • ملیکا ۱۳۹۹/۰۷/۲۶

    حرفهای این دوستمون خیلی متناقض بودن منجمله پرواز ساعت ۳ بامداد از بانکوک و ساعت ۷ صبح رسیدن به استانبول به نظرم این سفرنامه حاصل تخیلات و رویاهایی بود که در مغز دوستمون بودو بعنوان سفرنامه ۴ روزه استانبول نوشته شدن

    ۰
    ۰
    • سردبیر فاینداتور  ۱۳۹۹/۰۷/۲۷

      سلام دوست عزیز، این سفرنامه واقعی است

Loading