راهنمای سفر به ماسال

سفرنامه ماسال

از آنجایی که اردیبهشت ماه بدون سفر طبیعت گردی انگار یه چیزی کم داره ، کوله بار سفر را بستم برای دو‌ روز و نیم بودن در طبیعتی که هر لحظه اش غنیمت هست در این هوای گرم و پر از خاک تهران، که در این موقع سال، غیرقابل باور هست.
تغییرات اقلیمی که مخصوصا در این چند سال با وضوح خیلی بیشتری حس میشود، اشتیاق تجربه ی بودن در این طبیعت بی نظیر را برایم صدچندان کرده.

تجربیات و خاطرات سفر به ماسال، بهشت ایران

با آژانس خوش نام دالاهو و به سرپرستی آقای دانایی فرد، لیدری بسیار حرفه ای، و همراهی خانم خدیو نازنین ،دوازده شب، در تور شمال به سمت ماسال حرکت کردیم.
این شهر کوچک و زیبا از زمان های قدیم به بهشت گمشده ی گیلان معروف بوده.

مردم ماسال از قوم تالش هستند و زبان آنها هم تالشی است. زبانی که متعلق به قسمت سواحل غربی دریاچه ی خزر می باشد و در پیچ و خم تاریخ همچنان حفظ شده.
مطالعه ی آن راهنمای شگفت انگیزی درباره ی تاریخ و‌ زبان گذشته های ایران است.
اقتصاد ماسال هم برپایه ی دامداری و کشاورزی است و پرورش زنبورعسل و عسل ماسال نیز معروف است.

مسیر سفر از کرج، قزوین، منجیل، رودبار، فومن، صومعه سرا و در نهایت صبح زود به ماسال رسیدیم و بعد از آن سوار بر مینی بوس های محلی، به سمت روستای شالما به راه افتادیم و به کلبه ی چوبی دو طبقه ی دنجی که محل اقامتمان بود رسیدیم.

شالما به معنی سرچشمه ی رودها ست که به خاطر پنج چشمه ی آبی که در این منطقه وجود دارد به این نام معروف شده.
صدای بلبل و هوای خنک و اینهمه سرسبزی ، ذخیره ای ارزشمند است برای یاداوری سرمستی در روزهایی که حتی قرار هست هوای تهران از این هم گرمتر و خاک آلودتر بشود.

بعد از صرف صبحانه ای دلچسب با تخم مرغ ونان محلی و پنیر تالشی و مربا به امید دیدن اقیانوس ابر راهی ارتفاعات اولسبلانگاه شدیم.

اولسبلانگاه (ols blangah) هم به معنی محل بلندی رویش درختان ممرز (Mamraz) می باشد .
درختان ممرز در نواحی و جنگل های شمال ایران به اولس (ols) معروفند و علاوه بر قسمت هایی از اروپا، در شمال ایران نیز به وفور یافت می شود.

ییلاق سوئه چاله، به معنی محل فرو‌رفتن آب، تابلوی نقاشی بی نظیری بود که حتی با وجود اینکه رطوبت هوا برای تشکیل اقیانوس ابر کافی نبود، ولی دیدن این همه سرسبزی درخشان و گل های خودروی کوچکی که هر کدام دنیایی از شگفتی در دلشان دارند و حس و حال غرور آمیزی که از داشتن تکه ای باقیمانده از جنگل های ارزشمند و چهل میلیون ساله ی هیرکانی بهمون دست می دهد و دیدن کره اسب های کوچکی که در کنار مادرشون به شیر خوردن و شیطنت مشغولند، همه و همه کافی ست تا ساعت ها بتوانید با لذتی سرشار از شگفتی، مبهوت توانایی آفریننده ی این همه زیبایی شوید.

جنگل های هیرکانی که در فهرست میراث طبیعی یونسکو به ثبت رسیده اند، نقش بسیار بزرگی در شکل گیری چرخه ی زندگی گیاهان و‌ جانوران ایفا می کند و انواع گونه های گیاهی و جانوری در این جنگل ها وجود دارد که بسیار ارزشمند هستند. این جنگل ها در حقیقت نوعی موزه ی طبیعی است که طی میلیون ها سال پدید آمده و می توان فسیل های جانوری و گیاهی چند هزار ساله در این مجموعه ی سبز پیدا کرد.
پیاده روی در این ییلاق زیبا در هوایی چنین دل انگیز ، شانسی است که در همه ی فصول سال، دست یافتنی نیست.

به اقامتگاه برگشتیم و بعد از صرف پیش غذاهای شمالی مثل باقالی قاتوق و ‌میرزا قاسمی و سیر ترشی و زیتون‌پرورده و جوجه کبابی خوشمزه که میزبانمان تهیه دیده بود، و کمی استراحت، برای دیدن آبشار چسلی، پیاده به سمت روستای چسلی به راه افتادیم. ‎

این آبشار که ارتفاع چندانی ندارد، از ریختن آب رودخانه ی چسلی به پایین صخره ها بوجود آمده و درون حوضچه ای جمع می شود و از طریق دو لوله ی بتنی قطور به سمت رودخانه ی چسلی هدایت میشود.
درختان سرحال و تنومند اطراف آبشار تونل سرسبزی با خنکای بسیار مطبوعی ایجاد کرده اند و چهل پله شما را به بخشی از آبشار می رسانند. ‎

گونه ی دیگری از درختان که فقط و فقط بومی مناطق شمالی ایران می باشد و اگر در هر کجایی از دنیا یافت شود مبدا و خاستگاه آن مسلما از ایران بوده ، درخت اَنجیلی (parrotia persica) هست که تنوع رنگ برگ های آن در فصول مختلف سال شگفت انگیز است. در بهار برگ های تازه به رنگ بنفش مایل به قرمز، در فصل تابستان به رنگ سبز تیره و درخشان و در فصل پاییز زرد، نارنجی تیره و قرمز رنگ می باشد.
از آنجایی که درخت انجیلی مقاومت بسیار بالایی هم در برابر آفت و‌ هم در برابر کم آبی دارد ، این درخت یکی از بهترین گزینه ها برای فضای سبز در ایران و گیلان است. افسوس که این درخت بومی ایرانی مورد توجه و لطف مسئولین قرار نگرفته.

درخت انجیلی بزرگ و تنومند کنار آبشار، زیبایی آبشار را صد چندان کرده.

نکته ی جالب در مورد این درخت ، همبستگی شاخه های آن است که هر گاه دوشاخه ی آن به هم برسند، جوش میخورند و شاخه ای جدید به وجود می آورند. از این خصوصیت می توان به خوبی برای ایجاد درخت های تزیینی با شکل دلخواه استفاده کرد.
کمتر از یک ساعت پیاده روی داشتیم تا به اقامتگاه برگشتیم.

در راه، عروسکهای کاموایی کوچک و سبدهای حصیری برای فروش به در و دیوار خانه های در مسیر، آویزان بودند و از سوغاتی های زیبای این منطقه به شمار می آیند.
بعد از صرف کوکوسبزی بسیار خوشمزه با طعم سبزی های تازه ی محلی و کباب تابه ای فوق العاده ای، از ترس حشرات احتمالی، زیپ کیسه خواب را تا بالا کشیدم و به جبران کم خوابی شب قبل که در اتوبوس بودیم تا صبح بیهوش خوابیدم.
صبح بعد از صرف صبحانه به سمت دیدن منطقه ی تاریخی اسب ریسه راه افتادیم.

جاده ای با پیچ های تند که رانندگان مینی بوس های محلی با مهارت از آنها گذر می کردند.
اینطور که لیدرمان میگفتند، قدمت تاریخی این منطقه به هزاره ی قبل از میلاد می رسد و بقایایی از زندگی انسانی مانند کوزه های سفالی و وسایل مربوط به نساجی و بقایای مربوط به فضاهای مسکونی در منطقه ی باستانی اسب ریسه به دست آمده.

علاوه بر آن گور دخمه ها و خرابه هایی که نشانگر قدمت بسیار زیاد زندگی در این‌ منطقه هست باعث شده که در سال ۱۳۸۶ منطقه ی اسب ریسه به عنوان اثر ملی باستانی به ثبت اداره ی میراث‌ فرهنگی و گردشگری برسد. مسیر روستای اسب ریسه تا جایی که آبشار معروف خون قرار دارد، از بکرترین و‌ زیباترین مسیرهای پیمایشی ماسال است که سرتاسر آن در جنگل و‌ از کنار رودخانه ای پرآب می گذرد.
افسوس که زمان کوتاه بود و فرصت رسیدن به آبشار خون را نداشتیم.
وسایلمان را جمع کردیم و به سمت تهران به راه افتادیم.
در طول راه برگشت با برنامه های جذابی که بچه های پرانرژی و پرشور تور ترتیب دادن، مسیر بسیار کوتاهتر به نظر رسید و با کلی خاطرات خوب این سفر هم به پایان رسید.

مثل تمام سفرهای طبیعت گردی ، سفر به ماسال، باز هم این باور را در وجودم ریشه دارتر کرد که دیدن طبیعت زیبا و اینکه خودمان را جزیی از این آفرینش بی همتا بدانیم، از ارزشمندترین احساس های دنیاست.

سپاس از تک تک اعضای دوست داشتنی گروه که وجود هر کدام باعث صفای خاصی بود و سپاس بی پایان از لیدرهای گرامیمان آقای دانایی که مثل همیشه با سخاوت بینظیری اطلاعات خوبی در اختیارمان گذاشتن و خانم خدیو عزیز که با سعه ی صدر و مسئولیت پذیری بسیار ، سعی در به جا گذاشتن خاطراتی خوش از این سفر برایمان داشتند.

به امید سفرهای شاد بسیار برایتان.